|
نجوا |
paskocheh
|
Thursday, December 31, 2009
ستاره ها می درخشند
و دچار تکرار می شوند همچون من ، اما ستاره تکرارش احساس وجودش است و اما من تکرار آغاز پایانم است . 02-08-88 19:26 شامگاهان
من
چه واژه تلخی من از من بودن بیزار و گرفتارش تونیز همین گونه ای به گونه ای دیگر دچار تنها این بودن پوچ ما را گرفتار من و تو نموده است . 02-08-88 19:30 شامگاه
Friday, December 25, 2009
امروز هم تنهایم
امامی دانم که تنهاییم پایان میابد اما پایان نمیابد چه کنم دست و پایم بسته است میان این حصارهای زندگی آخر رویش را کم می کنم همانطور که رویم را کم کرده ...
Thursday, July 30, 2009
یافتن هیچ تنهاییم فریاد می زدو من صدایش را نشنیدم تا لحظه ای که او هم تنها ماند و من پارو زنان به سوی جایی که نمی دانم کجاست می شتافتم ، شاید بیابم تنهاییم را که آنجا ، شاید تنها نشسته باشد ...
|