|
نجوا |
paskocheh
|
Sunday, February 02, 2003
شعر من
سکوت کرده ام اما قلمم با شما سخن خواهد گفت او فرياد می زند او خواهد گفت که قلب طفلکی دگر نايی برای زبان گشودن ندارد او به شما خواهد گفت شيشه عمر قلب شکسته بندزنی که ترميمش می کرد مرد و به خاک سپرده شد ديگر هيچ اميدی برايش نيست ديگر تاب نمی آورد لبانش ترک خورده در حسرت محبت يا ترحم ديگر پايش توان ايستادن در مقابل ناملايمات را ندارد قلبم دلش رنجيده خاطر شده
Comments:
Post a Comment
|