|
نجوا |
paskocheh
|
Sunday, February 23, 2003
در آن هنگام که ديدم او
خيره بر آسمان جدايی چشم دوخته دلم لرزيد ، دهانم خشک زبانم بی حرف به چشمانش من آن اوج پريدن ، آن حس جدايی را خوانده بودم چه تلخ است گلبرگی از گل جدا گردد
Comments:
Post a Comment
|