نجوا


paskocheh
My Photo Site Zedenoor
gisgolab
kochehbaghsabz
siavashgd
pedrams
sadeghhedayatcom
botri

nafesehaftab

sangebozorg

Sepidy

hiiiva

akkasee

iranphotomuseum

photo.net

imaging-resource

LINK

LINK

LINK



 


Tuesday, December 16, 2003

زير باران
کوچه ها رنگين و پر ز باد گشته اند

خيابانها با سنگفرش های زخمی

باز هم لبخند دعوت به سوی خويش می دهند

عابران خسته با صورت های پر ز ملال و گهگاهی با چهره های

ناياب شاد در حال حرکت و تکاپو هستند

درخت ها ديگر از دست آفتاب گستاخ تابستان رها گشته اند

کوچه ها رنگين تر از هميشه با فرش برگ های زرد و نارنجی به

پيشواز می آيند و می دانيم در اين زمان سوز سرکوچه پنهان گشته و فرصت مناسب می خواهد

تا با شتاب بر صورت هايمان بتازد و تازيانه اش را بر

گونه های سفيد گون بزند و همه را سرخ گرداند

ابرها نيم نگاهی بر پياده روهای خشک و پر خاک دارند ، آنها نيز

رخت آبی را از خود دور ساخته اند و ردای سياهشان را بر روی دوششان

انداخته ، عصای رعد و برق به دست منتظر مکتوبشان هستند تا برايشان

زمان موعود را بازگو کند

ابرها می زايند کودکانی بس زيبا.

گونه های من ، زمين اين کوچه و خيابان

آن طرف همه خيس است

آن کودکانی که نرم اند باران ناميدند و کودکان پراحساس را برف

اما اينجا ابرها تنها باران و تگرگ می زايند از برف خبری نيست

تنها موها را اينجا سپيد می بينی گهگداری چشم ها را .

پاييز با رگبارهای تند خويش ، کوچه ، خيابان ، محله و رودخانه همه و همه را

در حصار خويش کشيده ، سوز سخت دلرا ، تنها ميان اين همه بينوا رها کرده .

زمين کوچه خيس گشته

چشمهای دخترک پشت پنجره آن خانه نيز مثل اين کوچه خيس است ، ميدانی

آخر باران دفتر خاطرات آدمی را به اشاره ای می گشايد .

زير باران خوب می شود گريست ،

بی آنکه کسی بفهمد خيسی گونه ها و پلک ها از چيست .

همه می توانند سير سير بگريند بدون بازخواست

Comments: Post a Comment

صفحه اصلي :: آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?          

نجوا (Archives)




نجوا


LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK



 


آرشيو


This page is powered by Blogger. Isn't yours?