|
نجوا |
paskocheh
|
Thursday, July 22, 2004
دلم تنگ است مجال گفتن نيست اتاقم تنگ ، تم تنگ است ، مجال فرياد بر كردن نيست نشسته بر سر گوری دگر ، از وعده های دل آهي بر كشيده از رفته عمری بيهوده و بی كس نگاهی سرد گشته از تكرار سپيده صبح بی اميد آهي بر كشيده از گفتار بر دل مانده و ترديد دلم تنگ است مجال گفتن نيست اتاقم تنگ ، تم تنگ است ، مجال فرياد بر كردن نيست
Comments:
Post a Comment
|