نجوا


paskocheh
My Photo Site Zedenoor
gisgolab
kochehbaghsabz
siavashgd
pedrams
sadeghhedayatcom
botri

nafesehaftab

sangebozorg

Sepidy

hiiiva

akkasee

iranphotomuseum

photo.net

imaging-resource

LINK

LINK

LINK



 


Sunday, September 26, 2004

دیروز

ديروز برای تو بودم
امروز هم هستم برای تو
بی آنکه آب از آب برای تو تکان خورده باشد

برای من لحظه لحظه ات هیجان انگیز است و چیزی میان
سینه ام برایش می تپد ، برای تو سکون ، بی انعکاس و التفاتی
همیشگی است .

از بی تفاوتیت لجم میگیرد ، اما می دانم به آن دچارم بی چاره ای
از خودم لجم میگیرد که به عروسک بودنم میان دست های تو
خوکرده ام ، هیچ دوست ندارم رنگ رهایی ببینم .

از خودم بیش از تو لجم میگیرد ، زیرا دچار توهستم دست و پا بسته
با حماقت خویش دست و پا میزنم ، دیگر دیر شده ، تو
بی تفاوت شده ای نسبت به من و من گریه ام میگرد ، اما تو
نمی دانی ، نمی بینی و نخواهی دید ، از دیدنم روگردانی به گناه ِ بی گناهی .

با بی گناهی تام در فرجام خواهی آخر به
شکست خویش تسلیم؛ از روی نعش عشق خویش میبینم تو را
که گذر می کنی همچو فاتحی که برق چشمانش ترسناک است .

من از حرام شدن گذشته ام از تباهی گذر کرده به
بی هویتی رو کرده و در دام تو افتادم ، در دام تویی که خود اسیری به زندگی
اسیری به زندانبانی من .

مطلب بعدی یه داستان کوتاه هستش بد نیست بخونیدش
پرند خوش نفس

Comments: Post a Comment

صفحه اصلي :: آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?          

نجوا (Archives)




نجوا


LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK



 


آرشيو


This page is powered by Blogger. Isn't yours?