نجوا


paskocheh
My Photo Site Zedenoor
gisgolab
kochehbaghsabz
siavashgd
pedrams
sadeghhedayatcom
botri

nafesehaftab

sangebozorg

Sepidy

hiiiva

akkasee

iranphotomuseum

photo.net

imaging-resource

LINK

LINK

LINK



 


Friday, October 21, 2005


از تو

از تو می گويم تویی كه نجوای رگانم هستی
جاری ِ جاری در تنم .

از تو می گويم تویی كه شامه ام پر ز ِ عطرت است
نافذ ِ نافذ در تنم .

از تو می گويم تویی كه چشمانم پر از زنگ نگاهت است .

از تو می گويم تویی كه خوبی و شیرین چون زندگی ِ
اكنونم كه با توست .

از تو می گويم تویی كه همه چیزم هستی و هیچ نخواهم خواست
زیرا همه چیزم از توست .

از تو می گويم مهربانم از تو می گويم تویی كه لطافت گفتار و
كردارت تنم را از شادی داشتنت به رعشه در آوردست .

از كه تو می گويم تلخ نمی توانم بگویم
تو شادی هستی برایم ، تو مهری و نسیم صبح بهارم كه
نوازشگر چهره ام است .

از تو می گويم از تویی كه هستی ، خواهی بود

از خود چیزی ندارم بگویم از من چیزی نمانده ،
هر چه بود در توست در چشمان تو
در قاب چشمت

از تو می گویم
می دانی ؟
از تو كه می گويم دلم هُری می ریزد ، هر لحظه
خواستار توست .

از تو می گويم از تو می دانی ؟
صدایم كن صدایت را كه می شنوم برقی چيزی است
ميان چشمانم ، آن تصویر لطیف تو در قاب چشمم
است .

از تو كه می گويم ای همه خوب ، همه شیرین ،
همه نور
از تو می گويم تویی كه همه چیز هستی برای من ِ هیچ .
از تو .

20-07-84 02:00 بامدادان

Comments: Post a Comment

صفحه اصلي :: آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?          

نجوا (Archives)




نجوا


LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK



 


آرشيو


This page is powered by Blogger. Isn't yours?