نجوا


paskocheh
My Photo Site Zedenoor
gisgolab
kochehbaghsabz
siavashgd
pedrams
sadeghhedayatcom
botri

nafesehaftab

sangebozorg

Sepidy

hiiiva

akkasee

iranphotomuseum

photo.net

imaging-resource

LINK

LINK

LINK



 


Thursday, February 16, 2006

از دوريت

از دوريت تاب ندارم ، خسته گشته ام
من تو را می خواهم اين خواست زياديست

از دوريت تب دار است بدنم ، خنكای تو
درمان من است
من تو را می خواهم از كه بايد بخواهمت تا هميشه .

از دوريت دلم سخت ميگيرد اشكهايم مرا در بر ميگيرند
و تو نيستی تا گونه های ِ خيسم را نوازش كنی
من تو را می خواهم چرا نمی آيی دستانم را با خود ببری

از دوريت پاهايم رمق ندارند دلم با بال شكسته ، باز هم
خواهد پريد برای ديدن تو
من تو را می خواهم ديگر چشمانم از انتظار داشتنت برای
آرامش شبانه سو ندارند

از دوريت من سخت فرتوت گشته ام و تو نزديك اما كنارم نيستی
من تو را می خواهم ، ميدانی من زندانی بند دل تو هستم
ميدانی زندانی به زندانبان دلش سخت دل می بندد .

از دوريت من ديگر تاب ندارم می جويمت بس سخت

از دوريت چه بگويم كه نزديكی ، به دل و دور به اندازه ی
وسعت يك نگاه .
02-11-84 عصر بهمن ماه – ش

Comments: Post a Comment

صفحه اصلي :: آرشيو

This page is powered by Blogger. Isn't yours?          

نجوا (Archives)




نجوا


LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK
LINK



 


آرشيو


This page is powered by Blogger. Isn't yours?